چرا لذت ایمان را احساس نمی کنیم؟!
سوالات زیادی پیرامون این موضوع از طریق ایمیل به دست من رسیده، موضوع نداشتن احساس تقوی و لذت ایمان و احساس دوری از خداوند عزوجل! با وجودی که هر مومنی آرزوی قرب پروردگارش را دارد اما خود را در اجتماعی می یابد که گویی امواج آن او را به هر سمتی پرتاب می کند، در نهایت او جهت خود را نمی داند و دچار این احساس می شود که گویی به شی ء مجهولی نوک می زند.
حقیقت این است که من هنگامی که به این مشکل فکر کردم و ابعاد آن را موشکافی نمودم، موارد اساسی را که مسبب این احساس اند یافتم. در حقیقت مهم ترین مسئله این است که ما از قرآن دور شده ایم در حالی که قرآن در نهایت سادگی اش کتابی است که از خداوند سخن می گوید. ما توانایی درک خداوند را با چشم ها و عقل هایمان و نه با هیچ وسیله دیگری نداریم، چرا که او منزه است و شبیهی برای او نیست. اما از رحمات خداوند بر ما این است که کتابش را در بین ما قرار داده، پس اگر خواستیم به او نزدیک شویم بر ماست که بیش از پیش به کتابش نزدیک گردیم.
اما چگونه می توانیم به قرآن نزدیک شویم؟ راه چاره ساده است: این که قرآن را بفهمیم و آنجاست که عطش فراوانی را نسبت به این ندای زیبای الهی بر بشریت می یابیم. {أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً} 82 نساء. یعنی: آيا درباره قرآن نميانديشند (و معاني و مفاهيم آن را بررسي و وارسي نميكنند تا به وجوب طاعت خدا و پيروي امر تو پي ببرند و بدانند كه اين كتاب به سبب ائتلاف معاني و احكامي كه در بر دارد و اين كه بخشي از آن موید بخش ديگري است، از سوي خدا نازل شده است؟) و اگر از سوي غيرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراواني پيدا ميكردند. اگر به سیرت انبیاء علیهم السلام برگردیم نیز در می یابیم که آن ها از پروردگارشان می خواستند که آیات و معجزاتش را به آن ها بنمایاند تا بر ایمان و یقینشان افزوده شود.
چنان که سیدنا ابراهیم خدای خود را با این سخن خطاب قرار می دهد و اجازه می خواهد تا آرامش و ایمانش را بیشتر کند: {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي} 260 بقرة. یعنی: و (به خاطر بياور) هنگامي را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده ميكني. گفت: مگر ايمان نياوردهاي؟! گفت: چرا! ولي تا اطمينان قلب پيدا كنم. و در جایی دیگر می یابیم که خداوند به ابراهیم وحی می کند که در آسمان و زمین تامل نماید، برای چه؟ برای این که یقینش به الله تعالی افزون شود! خداوند تبارک و تعالی می فرماید: {وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ} 75 أنعام. یعنی: و همان گونه ملك عظيم آسمان ها و زمين را به ابراهيم نشان داديم، تا از زمره باورمندان راستين شود.
بنابر این دوستان من، آیا به تفکر در خلقت خدا احساس نیاز می کنید؟ آیا همواره این احساس را دارید که او بر شما واجب نموده که کتاب خدا را حفظ کرده و در آیاتش تفکر کنید؟ و آیا در وجود خود بر این که قرآن مهم ترین چیز در زندگی شماست اعتقاد دارید؟
گمان می کنم پاسخ منفی باشد، چرا که اگر مثبت بود در این جا مشکلی وجود نداشت! مشکل این است که قطعا شرایط زندگی و دل مشغولی های جامعه و مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خاطر شما را به خود مشغول ساخته و محدوده وسیعی از فکر شما را در بر گرفته و هیچ سلولی را در مغز شما باقی نگذاشته که گنجایش علوم قرآنی یا جهان بینی را داشته باشد.
بنابراین برادران و خواهران من، قبل از هر چیزی به شما می گویم که شایسته است نگاهتان به قرآن تغییر کند و هر لحظه با قرآن زندگی کنید، چنان که به شخصه خود را به این کار عادت دادم و به سعادت وصف ناشدنی دست یافتم. در نظر بگیرید زمانی که انسان خواب می بیند پیرامون قرآن باشد و هنگامی که از خواب بیدار می شود، در کلام خدا تفکر کند و هر زمان در جایی می نشیند، پیرامون خودچیزهایی را می بیند که او را به یاد خداوند متعال می اندازد. آیا تصور می کنید ممکن است چنین انسانی دچار سختی ها و مشکلات گردد در حالی که خداوند متعال ندا سر داده و می گوید: {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ } 69 عنکبوت. یعنی: كساني كه براي ما به تلاش ايستند و در راه ما جهاد كنند، آنان را در راه هاي منتهي به خود رهنمود ميگردانيم، و قطعاً خدا با نيكوكاران است.
ای برادر محبوب و ای خواهر ارجمندم، بدان که تنها گوش دادن به قرآن خود جهاد در راه خداست!! و در حقیقت تفکر در خلقت خداوند نیز جهاد است و همانا تدبر در قرآن هم خود جهادی دیگر است، و بدان که بزرگ ترین انواع جهاد به طور مطلق جهاد با قرآن است، چگونه؟! این که آیه ای از قرآن را با تفسیر و اعجاز آن فرا گیری و آن را به دیگر مومنانی که به یادگیری آن نیازمندند برسانی! این همان جهادی است که خداوند پیامبرش را در ابتدای دعوت خود به سوی خداوند به اجرای آن امر نموده و بدو گفت: {وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً} 52 فرقان. یعنی: و با قرآن با آنان جهاد بزرگ را آغاز نما. (به تفسیر ابن عباس)
و اما جهاد به وسیله قرآن به چه صورت است؟ این جهاد از طریق فراگیری معجزات و عجایب قرآن و رساندن آن به دیگران انجام می گیرد. پس بکوش تا هر روز تنها یک آیه را با تفسیر علمی اش با توجه به این که ما در عصر علم زندگی می کنیم، بیاموزی. سپس در نحوه رساندن آن به افراد بیشتر بیندیش و ببین نتیجه چه می شود! به راستی احساس این که تو سبب هدایت فردی شده ای، مهم ترین احساسی است که به آن می رسی. پس این کار توانایی و اعتماد به نفس تو را بالا می برد و حتی توان رسیدن به موفقیت را در زندگی به تو می بخشد و این سخن از روی تجربه طولانی است.
در حقیقت روانشناسان امروزی به این نکته معترف هستند که علت بسیاری از فشارهای روانی که افراد زیادی از آن رنج می برند، در عدم رضایت نهفته هست! نارضایتی از واقعیت، نارضایتی از جامعه، نارضایتی از زن یا شوهر یا رزق یا سلامتی. همچنین دانشمندان بر این نکته تاکید می کنند که افرادی که بیشترین رضایت مندی را از خود و واقعیتشان دارند، بیشترین موفقیت را نیز در زندگی دارا هستند.
شگفت این است که پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما یاد داده که چگونه خودمان را به وسیله رضایت هر روز راضی و قانع سازیم! آن جا که می فرماید: (رضيت بالله تعالى رباً، وبالإسلام ديناً، وبالقرآن إماماً، وبمحمد صلى الله عليه وسلم نبياً ورسولاً) یعنی: راضی شدم به این که الله تعالی پروردگارم، و اسلام دینم و قرآن پیشوایم و محمد صلی الله علیه و سلم رسول خدا و پیامبرم باشد.
هر کسی که هنگام شب و هنگام صبح این کلمات را بگوید، بر خداوند است که در روز قیامت او را راضی کند!! سبحان الله!
اگر خداوند گوینده این کلمات را در روز قیامت که سخت ترین موقعیت هاست راضی می کند، پس آیا او را در دنیا راضی نمی سازد؟ با من تامل نمایید که پیامبر صلی الله علیه و سلم چگونه بر زمان صبح و شام تمرکز می کند، برای چه؟
به تحقیق روانشناسان کشف نموده اند که قبل از خواب و بعد از بیدار شدن، ذهن ناخود آگاه بیشترین میزان نزدیکی را در ارتباط با عقل دارد و بنابر این، این دو زمان در برنامه ریزی دوباره مغز و ذهن نا خودآگاه بسیار مهم اند و هنگامی که ما این عبارت را تکرار می کنیم: (رضيت بالله تعالى رباً، وبالإسلام ديناً، وبالقرآن إماماً، وبمحمد صلى الله عليه وسلم نبياً ورسولاً) در حقیقت پیامی را مبنا بر ضرورت رضایت از خود و آن چه الله تعالی قسمت ما نموده به مغزمان ارسال می کنیم، پس راضی شدن به خدا یعنی رضایت به هر آن چیزی که خداوند از رزق و قضاء و قدر و غیر آن از اتفاقاتی که در زندگی روز مره ما رخ می دهد، برای ما مقدر نموده. و رضایت از دینی که خداوند برای ما برگزیده و آن اسلام است یعنی یک چیز بسیار زیاد، و این بدان معناست که ما در روز قیامت انشاء الله از رستگاران خواهیم شد و این که مشکلات دنیا هر چند بزرگ باشند در حقیقت هنگامی که ما نعمت اسلام را بر خود به یاد آوریم و بدانیم که اسلام ما را به چیزی امر نمی کند مگر این که با آن سعادت را برای ما محقق سازد به چشمان ما کوچک خواهد شد و این بدان معنی است که شایسته است خود را به دستورات این دین حنیف پایبند سازیم.
همانا راضی بودن از کتاب خداوند متعال یعنی این که به هر آن چه در آن آمده قانع گردیم و آیات قرآن جزیی از زندگی ما شود و در حقیقت راضی شدیم که برای ما شفاعت کند. الله تعالی می فرماید: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ} 57 یونس. یعنی: اي مردمان! از سوي پروردگارتان براي شما اندرزي ( جهت رهنمود زندگي ) و درماني براي چيزهایي كه در سينهها است (همچون كفر و نفاق و كينه و ستم و دشمني با حق و حقيقت) آمده است (كه قرآن نام دارد) و هدايت و رحمت براي مومنان است. و یعنی این که به رحمت الله تعالی شاد شویم: {قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ} 58 یونس. یعنی: بگو: به فضل و رحمت خدا -به همين (نه چيز ديگري)- بايد مردمان شادمان شوند. اين بهتر از چيزهایي است كه گرد ميآورند.
و رضایت از پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم یعنی به درستی راضی هستیم که او پیامبر و فرستاده خدا و رحمت و شفاعتی برای ماست. همچنین بدین معنی است که هر آنچه ما را بدان امر نموده از قناعت و محبت انجام دهیم و از هر آنچه ما را از آن بازداشته دست بکشیم.
در نتیجه دوستان من؛ اگر خواستید که در تمام لحظات زندگیتان احساس سعادت داشته باشید، پس بر شماست که با اخلاص به سوی خداوند رو نموده و در تمام کارهایتان به او توکل نمایید و تمام امورتان را به خدا بسپارید و همچنین تمام غم ها و مشکلاتتان را با او در میان بگذارید چرا که الله تعالی بر حل آن تواناست و این که این احساس را داشته باشید که خداوند نزدیک است، حتی نزدیک تر از شما به خودتان. و این که نگاهتان را نسبت به خداوند متعال تغییر دهید و خالق بزرگتان را به نحوی که شایسته ستایش اوست سپاس گذاری کنید. این که یقین داشته باشید که هر حرکتی را که انجام می دهید خداوند می بیند و هر نجوا یا کلمه ای را که با آن سخن می رانید، می شنود و هر فکری را که در سر شما می چرخد، می داند.
این همان ذهنیتی است که راه را به سوی رضایت از خود و رضایت از خداوند و سعادت حقیقی هموار می کند و هر عبادتی که با این دیدگاه انجام می دهید سرچشمه سعادت خواهد بود و هر آیه ای که می خوانید سرچشمه ای برای لذت ایمان خواهد گشت. بار الها قرآن را بهار دلهامان، برطرف کننده اندوهمان، نور سینه مان و از بین برنده غم ها و مشکلاتمان قرار ده.