حکم تارک الصلاه
مسلمانان اجماع دارند بر اینکه اگر کسی فرضیت نماز را انکار کند، کافر شده واز دایره اسلام خارج میشود. اما درباره کسی که با وجود اعتقاد به وجوب نماز، آن را ترک کند، اختلاف نظر دارند و سبب اختلاف هم احادیثی است که از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) ثابت شده و در آنها تارک الصلاه کافر نامیده شده بدون اینکه بین کسی که نماز را از روی انکار ترک کرده و کسی که از روی سهلانگاری (نماز را) ترک کرده، تفاوت قائل شده باشد.
از جابر(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إن بین الرجل و بین الشرک و الکفر ترک الصلاة) [۱] «حد فاصل میان انسان و شرک و کفر ترک نماز است».
از بریده روایت است از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) شنیدم که میفرمود: (العهد الذی بیننا و بینهم الصلاة فمن ترکها فقد کفر)[۲] «مشخصهی بین ما و آنها (کفار و مشرکین) نماز است، هر کس آنرا ترک کند کافر میشود».
قول راجح این است که منظور از کفر، کفرا صغری است که انسان را از دایره اسلام خارج نمیکند و این ترجیح به دلیل جمع بین این احادیث و احادیث زیر داده شده است:
از عباده بن صامت(رض) روایت است: از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) شنیدم که فرمود: (خمس صلوات کتبهن الله علی العباد، من أتی بهن لم یضیع منهن شیئا استخفافا بحقهن کان له عندالله عهد أن یدخله الجنة، و من لم یأت بهن فلیس له عندالله عهد، إن شاء عذبه و إن شاء غفرله)[۳]. «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، هر کس آنها را بجای بیاورد و با سبک شمردن چیزی از آنها را ضایع نکند، خداوند عهد کرده است که او را وارد بهشت کند و هر کس از ادای آنها سرباز زند، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد؛ اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
همانطور که میبینیم پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در این حدیث فرجام اشخاص تارک الصلاه را به مشیّت الهی واگذار کرده است و از این نکته میفهمیم که حکم ترک نماز پایینتر از حکم کفر و شرک است:
به دلیل فرموده خداوند متعال:
( إنَّ اللهَ لاَیَغْفِرُ أنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَاْدُوْنَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاْءُ ) (نساء: ۴۸)
««بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را (در صورت توبه نکردن) نمیبخشد و گناهان کمتر از آن را برای هر کسی که بخواهد میبخشد».
از ابوهریره(رض) روایت است: از پیامبر خدا(صلى الله عليه وسلم) شنیدم که میفرمود: (إن أول ما یحاسب به العبد المسلم یوم القیامة الصلاة المکتوبة، فإن أتمها و إلا قیل النظروا هل له من تطوع، فأن کان له تطوع أملت الفریضة من تطوعه، ثم یفعل بسائر الأعمال المفروضة مثل ذلک)[۴] «اولین چیزی که بندهی مسلمان در روز قیامت از آن محاسبه میشود، نماز فرض است؛ اگر آن را به طور کامل انجام داده که خوب، در غیر این صورت گفته میشود: نگاه کنید آیا نماز مستحبی دارد؛ اگر نماز مستحبی داشته باشد نماز فرضش از آن کامل میگردد. سپس با سایر اعمال واجب او نیز چنین عمل میشود».
از حذیفه بن یمان روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود:
(یدرس الإسلام کما یدرس و شی الثوب حتی لایدری ما صیام و لاصلاة ولانسک و لاصدقة و لیسری علی کتاب الله عزوجل فی لیلة فلا یبقی فی الأرض منه آیة و تبقی طوائف من الناس شیخ الکبیر و العجوز یقولون: أدرکنا آباءنا علی هذه الکلمة: لا إله إلا الله، فنحن نقولها. فقال له صله: ما تغنی عنهم لا إله إلا الله، و هم لایدرون ما صلاة و لا صیام و لا نسک و لاصدقة؟ فاعرض عنه حذیفة، ثم ردها علیه ثلاثا، کل ذلک یعرض عنه حذیفة ثم أقبل علیه فی الثالثة فقال: یا صلة تنجیهم من النار ثلاثا)[۵] «اسلام از بین میرود همچنانکه نقش و نگار جامه و لباس فرسوده میشود تا جایی که مردم نمیدانند روزه، نماز، حج، و صدقه چیست. وکتاب خداوند عزوجل در یک شب از میان برگرفته میشود تا جائی که بر روی زمین یک آیه هم از آن باقی نمیماند. گروههایی از پیرمرد و پیرزن باقی میمانند و میگویند از پدرانمان کلمهی: (لا إله إلا الله) را شنیدیم، و ما هم آن را میگوییم»، صله به او (حذیفه) گفت: لا اله الا الله چه نفعی به آنها میرساند در حالی که نمیدانند نماز و روزه و قربانی و صدقه چیست؟ حذیفه از او رویگردان شد، سپس (صله) سؤال را سه بار برای حذیفه تکرار کرد، هربار حذیقه از او رویگردان شد،تا اینکه بار سوم به او (صله) کرد و سه بار گفت: ای صله! (لا إله إلا الله) آنها را از آتش نجات میدهد».
نماز بر چه کسی واجب است؟
نماز بر هر مسلمان بالغ و عاقلی واجب است
از علی(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (رفع القلم عن ثلاثة: عن النائم حتی یستقیظ و عن الصبی حتی یحتلم، و عن المجنون حتی یعقل)[۶] «تکلیف از سه گروه برداشته شده است، از شخص خوابیده تا بیدار شود، از بچه تا وقتی که احتلام (بالغ) شود و از دیوانه تا زمانیکه عاقل شود».
بر سرپرست بچه(*) واجب است تا اورا به نماز امر کند هرچند که نماز بر او واجب نیست، تا به ادای آن عادت کند:
از عمربن شعیب از پدرش از جدش روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (مروا أولادکم بالصلاة و همأبناء سبع سنین، واضربوهم علیها و هم أبناء عشرسنین، و فرقوا بینهم فی المضاجع)[۷] «در هفت سالگی فرزندانتان را به خواندن نماز امر کنید و در ده سالگی (به خاطر نافرمانی در ترک نماز) آنها را بزنید و بستر خوابشان را از هم جدا کنید».
[۱]) صحیح : [ص. ج ۲۸۴۸]، م (۸۲/۸۸/۱)، این لفظ مسلم است، د (۴۶۳/۴۳۶/۱۲)، ت (۲۷۵۱/۱۲۵/۴)، جه (۱۰۷۸/۳۴۲/۱).
[۲]) صحیح : [ص. جه ۸۸۴]، جه (۱۰۷۹/۳۴۲/۱)، نس (۲۳۱/۱)، ت (۲۷۵۶/۱۲۵/۴).
[۳]) صحیح : [ص. جه ۱۱۵۰]، ما [۲۶۶/۹۰)، أ (۸۲/۲۳۴/۲)، ت (۴۲۱/۹۳/۱)، جه (۱۴۰۱/۴۴۹/۱)، نس (۲۳۰/۱).
[۴]) صحیح : [ص. جه ۱۱۷۲]، جه (۱۴۲۵/۴۵۸/۱)، این لفظ ابن ماجه است، ت (۴۱۱/۲۵۸/۱)، نس (۲۳۲/۱).
[۵]) صحیح : [ص. جه ۳۲۷۳]، جه (۴۰۴۹/۱۳۴۴/۲).
[۶]) صحیح : [ص. ج ۳۵۱۳]، د (۴۳۸۰/۷۸/۱۲).*) بچهای که سنش از ۷ سال کمتر نباشد «مترجم».
[۷]) حسن : [ص. ج ۵۸۶۸]، د (۴۹۱/۱۶۲/۲)، این لفظ ابوداود است، أ (۸۴/۲۳۷/۱)، کم (۱۹۷/۱).