نقد و نظر بر مولانا و مثنوی معنوی !
در باره مولانا و مثنوی معنوی چه میدانید ؟
در باره مولانا و مثنوی معنوی چه میدانید ؟
👇 مولانا در ۶۰۴ هجری قمری متولد ،و در ۵ سالگی با خانواده اش بلخ را به قصد بغداد ترک کردند. و در ۸ سالگی از بغداد به سوی مکه و از آنجا به دمشق و نهایتاْ به منطقه ای در جنوب رود فرات در ترکیه (آناتولی) نقل مکان کردند.
👇در ۱۸ ساله گی ازدواج کرد، و ۲۵ ساله بود که پدر اش بهاءولد (عالم و عارف )وفات کرد، و بدین ترتیب جانشین پدر شد .
در همین سال بود که مرید پدرش به اسم محقق ترمذی به نزد وی آمد، و حدود ۹ سال متوالی عهده دار تعلیم و تربیه مولانا شد.
👇مولانا ۳۴ ساله بود که استاد اش وفات کرد،و اکنون مولانا عالم و عارف برجسته عصر اش به شمار میرفت، و شروع کرد به وعظ و سخنرانی مردم در مجالس…و اثرات گرانبهای علمی از جمله (مجالس سبعه) را نوشت و تا ۴ سال به همینگونه ادامه داد.
👇مولانا ۳۸ ساله بود که با شمس ( صوفی،شاعر، عارف و اما بیسواد ) ملاقات کرد، و دگرگونی بزرگی در شخصیت وی ایجاد شد !
طوریکه مولانا عاشق و فریفته شمس میشود، و شمس هم در اولین ملاقات دو واژه به مولانا میگوید:
آثار پدر ات را مخوان، مخوان. نکته اینجاست که مولوی آثار پدر خود، بهاءولد،را مرتب مطالعه میکرد و به مفاهیم آن توجه داشت.
و از اثر درخواست شمس بود که مولانا مطالعه اثرات علمی و عارفی پدر را ترک کرد ،و یکجا با شمس شروع کرد به بنیاد نهادن سماع و موسیقی !!
مولانا درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت…😢😪
اینگونه بود که عده یی از پیروان و مریدان از وی تقلید کردند،و عده یی دیگر بر خلاف وی و شمس شدند.
با گذشتی ۱۵ ماه عده یی مخالف قصد جان شمس را کردند تا مولانا را از عشق وی دور کنند،و شمس مجبور شد تا مولانا را ترک کرده و به دمشق برود.
عشق مولانا و شمس سه ساله شده بود،که شمس توسط مخالفین اش که در راس همه پسر مولانا بود، به قتل رسید !
👇 با کشته شدن شمس، حالت روحی و روانی مولانا بر هم خورد،و با گذشت هر روز به یاد عشق شمس به سماع و موسیقی و سرودن اشعار عاشقانه و افراطی گونه میپرداخت !
👇 مولانا ۶۸ سال زندگی کرد،و تا دم مرگ عشق شمس را با خود داشت، و ازین رو بود که بزرگترین اثرات علمی وی از جمله مثنوی مولوی و دیوان شمس از این عشق متاثر شده و محتویات آنها مخالفتها و نقدهای علما جهان اسلام و علی الخصوص اهل سنت و الجماعت را بر علیه مولانا بر انگیخته است !
اکنون توجه کنید به فشرده این نقدها :
مثنوی معنوی بزرگترین اثر مولانا است ،که لفظ و ترجمه کامل و نیمه کامل حدود 2000 آیت قرآنکریم به گونه نثر و شعر در آن گنجانیده است .
بر علاوه این اثر حاوی یک تعداد مضامین مفید عرفانی نیز در خود است ، اما آنچه این اثر را زیر سوال و نقد میبرد همانا تعداد کثیر از اشتباهات علمی و اخلاقی مولانا است که متاثر شده از عشق مولانا به شمس تبریزی است … !
١- مولانا معتقد بود ،که سماع و رقص مثل نماز واجب است!
(سماع درويشان در تربيت مولانا ص ١٦)
٢- مولانا اعتقاد به تناسخ ارواح داشت!
و امام ملا على قارى حنفى در شرح فقه اكبر مينوسيد كه مولاناى روم كافر شده است به اين آية [ كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا] زيرا وى عقيده تناسخ دارد، و كسيكه عقيده تناسخ داشته باشد كافر است به دليل آية فوق. ( شرح فقه اكبر ص ٢٣)
٣- مولانا معتقد بود که رقص، موسيقى و اختلاط زنان و مردان از مجلس زهد و تقوى برتر و بهتر است.
( سماع درويشان در تربيت مولانا ص ١٦)
٤- مولانا در وقت وضو كردن به رباب گوش ميداد و ميگفت اين يك سنت است.
( مناقب العارفان ص ٩٧)
٥- مولانا در عقايد و افكار و تعليمات خود به سه عنصر تكيه كرده بود؛ عشق، موسيقى و سماع. و نيز ميگفت كه زبان موسيقى زبان جهانى است و زبان عاشقان است.
( سماع درويشان در تربيت مولانا ص ٤٥)
شيخ الاسلام ابن تيميه رح ميفرمايد : گفتن كلمه عشق براى الله متعال و رسول الله ﷺ حرام است. زيرا انسان به سبب عشق به شهوت ميرسد.
٦- شمس تبريز و مولانا رومى چنين عقيده داشتند كه ؛ سماع و رقص فرض است همانطورى كه نماز و روزه فرض است. ( مقالات شمس تبريزى ١/٧٣)
٧- مولانا در شب هاى جمعه با زنان يكجا رقص ميكرد، و زنان وقتى مولانا را ميديدند همه از جاى خود بلند ميشدند. ( مولانا جلال الدين از داكتر زرين ص ٣٤)
٨- رومى اهل وحدت و شمس تبريزى را خداى خود گرفته بود. ( تاريخ اهل زمان ص ١٢٩)
٩- مولانا به موسى عليه السلام نيز توهين ميكند و ميگويد : موسى عليه السلام صوفى بود و به زعم او موسى نيز يك رقاص بود و كوه طور را نيز جاى صوفى ها معرفى ميكند. ( مقالات شمس تبريزى ص ٢٣٩)
کوه طور از نور موسی شد به رقص
صوفی کامل شد و رست او ز نقص
چه عجب گر کوه صوفی شد عزیز….
خوب دقت کنید که درین رابطه قرآن فرموده:
قال الله تبارک: …قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا…….)
الله در پاسخ فرمود: مرا تا ابد نخواهی دید ، ولیکن به کوه بنگر کوه طور ( بدان صلابت هنگام تجلی) بر جای خود برقرار ماند تو نیز مرا خواهی دید پس آنگاه که تجلی خویش بر کوه تابش کرد کوه را مندک و متلاشی ساخت…
اینجا همه مفسرین اهل علم اسلامی به این باور است که این تجلی از آن الله متعال بود و مربوط الله متعال میشود اما چطور با ایجاد تحریف به آیات قرآن مولانا صاحب فرموده : کوه طور از نور موسی شد به رقص!!!
١٠- مولانا در مقدمه مثنوى تعريف عصمت انگيزى از آن ميكند و كتابش را “اصول اصول الدين، فقه الله الاكبر، شرع الله الازهر) ميخواند. عنوانى كه فقط شايسته كتاب آسمانى است. و پيروانش مثنوى را قرآن فارسى ميخوانند.
و ده ها موارد ديگر …
۱۱- شمس تبریزی معتقد بود کهمولانا اوصاف الهی داشت!
-اگر از تو پرسند که مولانا را چون شناختی؟ بگو: اگر از قولش می پرسی، «انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون»!
– اگر از فعلش می پرسی، «کل یوم هو فی شان»!
– اگر از صفتش می پرسی«قل هو الله احد»!
– اگر از نامش می پرسی «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم»!
– اگر از ذاتش می پرسی «لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر»!
مقالات شمس تبریزی، صفحه ۷۸۹
۱۲-ترک عمل به شریعت !
مولوی در مقدمه بخش ۵ مثنوی خود، شریعت را به علم کیمیا تشبیه می کند که پس از حصول زر، به آن حاجتی نیست یا استعمال ادویه را مثال می زند که پس از درمان، نیازی به دارو باقی نمی ماند!
۱۳- مولانا شراب و همه محرمات را برای عارفان و پیرهای طریقتی چون شمس تبریزی حلال می دانسته است!
«روزى فقهاى حسّاد از سر انکار و عناد از حضرت مولانا سؤال کردند که شراب حلال است یا حرام؟
مولانا به کنایت جواب داد: تا که خورد!
چرا اگر مشکى شراب را در دریا ریزند متغیر نشود و او را مکدّر نگرداند و از آب وضو ساختن و خوردن جایز باشد اما حوضک کوچک را قطره ى شراب بى گمان که نجس کند، اگر مولانا شمس الدین مى نوشد او را همه چیزها مباح است که حکم دریا دارد و اگر چون تو غر خواهرى کند، نان جوینت هم حرام است.
۱۴- مولانا از شیطان دفاع کرده،
و سجده نكردن شيطان به پيشگاه خداوند را در مورد انسان به خاطر عشق به خداوند تلقی کرده!
در حالیکه قرانکریماین کار شیطانرا از خاطر کبر شیطان خوانده است…
ترک سجده از حسد گیرم که بود / آن حسد از عشق خیزد نه از حجود
هر حسد از دوستی خیزد یقین /کِی شود با دوست غیری همنشین….
(مثنوي معنوی/دفتر دوم/ص324 )
۱۵- مولانا افراط در رقص و سماع و موسیقی داشته!
پس از برخورد با شمس تبریزی، موسیقی و سماع را، تا بدان حدّ گسترش می دهد که حتی به طور هفتگی، مجلسی ویژه سماع بانوان همراه با گل افشانی و رقص و پای کوبی زنان، در قونیه برپا می دارد.
اینها همه از مردی مشاهده می شود که تا سن 38 سالگی ،خود مجتهدی بزرگ بوده است.
۱۶- مولانا مجالس رقص وسماع را وسيله تقرب به پيشگاه خداوند مي داند و حتی سماع را برتر از نماز می داند!
(عرفان حقیقی/ص160) و (شرح زندگی مولوی-ناصر نجمی/ص17)
۱۷- مولانا قائل به جبر است یعنی تمام افعال ما از سوی خداوند صادر می شود، که این مخالف صریح با مبانی اسلام است!
مثنوي معنوی/دفتراول
۱۸- مولانا حركت امام حسين به کوفه را كوركورانه قلمداد كرده!
وی می گوید :
کورکورانه مرو در کربلا / تا نیافتی چون حسین اندر بلا (مثنوي معنوی/دفترسوم)
نکته :
در کل عقیده ای مولانای رومی کاملاً با عقیده ای اهلسنت و الجماعت – احناف در تغییر است.
لطف کرده سری به این کتبهای معتبر جهان اسلام در خصوص عقیده و نقد اثر مثنوی مولوی بزنید :
#فقهاکبر ، #شرحفقه اکبر ، #فقهالاوسط و #عقیدهطحاوی
بی ادبی های مولانا !😳😳😳
استفاده از قبیح ترن کلمات در مثنوی انسان را متحیر میکند . کلماتی که برخی از آنها را مردم کوچه و بازار نیز قبیح می دانند و استعمال نمی کنند .
آوردن کلمات رکیک و نام اعضای جنسی مرد و زن بارها در اشعار مثنوی نشانه چیست !؟
به دلیل رعایت عفت کلام فقط آدرس ابیات را ذکر می نمایم :
– دفتر پنجم مثنوی – بیت 3390
– دفتر پنجم مثنوی – بیت 857
– دفتر پنجم مثنوی – بیت 1420
ـ دفتر پنجم مثنوی – بیت 2497
– دفتر پنجم مثنوی – بیت 2200
– دفتر پنجم مثتوی – بیت 3334
– مثنوی معنوی ، دفتر چهارم، صفحه 652
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، صفحه 440
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، صفحه 445
– مثنوی معنوی دفتر چهام صفحه 589
– مثنوی معنوی، دفتر چهارم، صفحه 626
– مثنوی معنوی، دفتر پنجم، صفحه 766
– مثنوی معنوی، دفتر پنجم، صفحه 907
– مثنوی معنوی ، دفتر ششم، صفحه 938
– مثنوی معنوی دفتر هشتم صفحه 788
– مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) 757 در بیان خبر یافتن امیر و خشم آلوده رفتن بر سر زاهد …. ص: 757
– مثنوی معنوی (نسخه رمضانی) ص 766
– دیوان شمس 483
– دیوان شمس شماره 521
– دیوان شمس شعر 304
و غیره ….
نکته ؛
فقط برای روشن شدن اذهان پند بیت از این صوفی بد دهان را می نویسم :
تا نیاری سجده نرهی ای زبون
گر پپیمایی تو مسجد را به ک و ن
دفتر پنجم . 875
دست زن در کرد در شلوار مرد ( اسم آلت مرد )
او بر دست زن آسیب کرد
آن ک و ن خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او صد ک…ر خر در ک و ن او صد تیز سگ در ریش او
دیوان شمس شماره 521
لینک کامل مطالب غیر اخلاقی مولانا :
http://www.daralsadegh.ir/نقد-فلسفه-و-عرفان/عرفان/آثار-و-مقالات/315-مطالب-غیر-اخلاقی-مولوی-در-مثنوی